خداحافظ ای همه ی حماقت من !

 

چه سخت است قلب خود را به قبر سپردن !و زنده به گور کردن خاطرات یک عشق پاک را .اینجا جای قلب من نبود !

“دیروز روزی ست که دل سپردم
امروز روزی ست که خوب مردم”

چه سنگین شده بغض صدایم چه بی رنگ شده برق نگاهم !به سیاهی بختم می نالم ،می نالم،می نالم .

“آه! از این غم دل،داد و فریاد
هرچه بود ،داد زلف یار بر باد ”

چه دردناک ست قلب گرم را بر خاک سرد نهفتن !چه زجری بکشد قلب من !

“گرچه من ز درد و فغان همچو فرهادم
لیک خاطراتم،بر این گور سرد بنهادم ”

سوختم !سوختم !سوختم !کسی صدایم را نمی شنود ؟!بر روی سینه ام تکه یخی بگذارد تا تسکین یابم !

او کجاست؟!قاتل قلبم را می گویم ! کاش اینجا بود تا برایم گریه کند ؟!
بگوید این است سزاوار همه خوبی هایی که بر من روا داشتی،همه زلال بودنت ،هم پاکیت همه عشقت همه سادگیت که من حماقت نگاشتم آن را .

“دیده دل بر قبر نهادم تا نرود بنیادم
گرچه فرهادم ،لیک نرود از یادم ،ازادم ”

چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند با چشم باز سر بر قبر نهادم ،تا بدانند این بار حماقتی نبود با چشم باز خاطراتم را دفن کردم تا بیابم حقیقت زندگیم را

“امروز روزی ست که از پا افتادم
فردا روزی ست که ز نو باز آبادم”

سخت است ویرانه را آباد کردن ،اما شیرین است رخت بستن حماقتم

“چه شود روزی ،که اینبار استادم
هر چه بادا ،باد ،مبارک بادم ”

(خداحافظ همه ی حماقت من !
امروز به خاکت سپردم تا فردا را با کسی لایقم ست آغاز کنم)

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : جمعه 29 دی 1396برچسب:تنهایی, | 20:59 | نويسنده : younesmoradi |